تبیین وجودی و معرفتی قوه حافظه در فلسفه اسلامی
یکی از مهمترین قوای باطنی نفس، قوه حافظه نامیده میشود. در مقاله پیشرو این قوه در دو قلمرو وجودی و معرفتی بررسی شده است. در قلمرو وجودی با وجود معقول بودن گرایش عمومی فلاسفه مسلمان بر رویکرد تقلیلی در باب قوای باطنی نفس، به جهت نگرش ممتازی که فلاسفه معاصر بر این قوه و کارکردهای آن داشتهاند، استقلال وجودی مقرون به صحت دانسته شده است. در قلمرو معرفتی با توجه به رویکرد همگون ملاصدرا و فلاسفه معاصر مسلمان، هر دو کارکرد حفظ و استرجاع معانی حافظه، در حیطه حضور و تجرد قرار میگیرد. در این قلمرو، احتمال انتساب فرایند استرجاع به خطاپذیری، به واسطه نقص و عدم اشتداد برخی نفوس تبیین شده است. در مسئله کیفیت مطابقت معانی حافظه، از رویکرد ملاصدرا و بهویژه آیتالله مصباح در وضع تشکیک در ادراکات حضوری و جعل نظریه وحدت عاقل و معقول بهسان نردبان تعالی نفس در درجات علم حضوری و وصول بر غایت انفعال استفاده شده است
خلاصه ماشینی: “در باب کارکرد حفظ، بحث چندانی مطرح نیست؛ زیرا به جهت اینکه در حکمت متعالیه، حافظه قوهای مجرد از ماده لحاظ شده است، طبیعتا معانی محفوظ در این قوه به جهت تجرد از ماده، همچون ادراکات خیالی در صقع وجودی خود نفس قرار دارند و معلوم حضوری آن هستند؛ اما اثبات حضوری بودن کارکرد استرجاع معانی حافظه، به دلیل بروز فراموشی در فرایند استرجاع و یادآوری معانی صعوبتی دوچندان مییابد. بررسی گزارش تاریخی فلاسفه مسلمان نشان میدهد که ظاهرا چنین گرایشی در باب قوه حافظه نیز وجود دارد؛ اما با توجه به رویکردی که در حکمت متعالیه، بهویژه در آرای فلاسفه معاصری چون علامه طباطبائی و آیتالله مصباح در باب اهمیت این قوه در حوزه معرفتشناسی در پیش گرفته شده است، در این مقاله بهرغم پذیرش معقول بودن گرایش تقلیلی در باب نفس و برخی قوای آن، همانند فیلسوفان معاصر مسلمان، به وجه ایجابی چنین قوهای گرایش یافتهایم. در این میان رویکرد ملاصدرا و بهویژه آیتالله مصباح در باب بروز خطا در معانی حافظه، به دلیل لحاظ شاخصه تشکیکپذیری ادراکات حضوری و امکان اشتداد نفس در فرایند وحدت عاقل و معقول، میتواند در بحث کیفیت مطابقت این معانی با محاکی ماضیشان و همچنین میزان اعتماد به آنها کارآمد باشد منابع ـ ابنسینا، حسینبن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسی، تحقیق کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، 1383.”